کپی رایتینگ، کلمهای است که در دنیای وب بسیار به چشم میخورد و متقاضی زیادی دارد؛ اما شاید ندانید که دقیقاً چه معنایی دارد! از نظر لغوی Copy Writing به معنی نوشتن کپی یا مقاله است اما مفهوم کپی رایتینگ دقیقاً چیست و چگونه انجام میشود؟
کپی رایتینگ هنر و علم نوشتن مقاله است که محصول یا خدمات شما را معرفی میکند و مشتریهای احتمالی را قانع میکند که خرید کنند. این مقاله میتواند در صفحات وب، تبلیغات و پروموشنها استفاده شود. از خیلی جهات، کپی رایتینگ مانند استخدام یک فروشنده برای تماس با همه مشتریهاست. یک تیم فروش با هر یک از مشتریها به صورت جداگانه تماس میگیرد؛ اما یک کپی رایتر میتواند با همه مشتریها از طریق بیلبوردها، تبلیغات مجلهها، نامههای فروش و پستهای بلاگ ارتباط برقرار کند.
طراحی، بازاریابی محتوا، سئو و هک توسعه همه بخشی از برنامه کامل بازاریابی دیجیتال هستند؛ اما کپی رایتینگ مانند چسبی است که همه آنها را به هم متصل میکند! کپی یا متن نوشته شده به طراحی معنی میدهد و فونداسیون بازاریابی محتوا، سئو و هک توسعه را تعیین میکند. نوشتن کپیهای بهتر شما را قادر میکند تا خوانندههای بیشتری را به مشتری تبدیل کنید.
در این مقاله، تصمیم گرفتهایم تا یک راهنمای کامل بنویسیم تا برای نوشتن کپی آنلاین و آفلاین مفید باشد.
اگر بتوانید از مهارت نوشتن خود برای بیان داستانهای جذاب استفاده کنید در حالی که مشتریها را هم قانع میکنید که به محصول شما نیاز دارند، محدودیتی برای توسعه کسبوکارتان وجود ندارد!
اما اگر در نوشتن ایمیلها، تبلیغات و نامههای فروش تکراری و استاندارد گیر کردهاید، حتماً حرفه خود را برای دریافت یک فروش سپری خواهید کرد!
چگونه یک کپی رایتر خوب شوید؟
- آیا باید ساعتهای بیشماری صرف نوشتن نامههای فروش کنید؟
- آیا باید صدها کتاب در مورد کپی رایتینگ بخوانید؟
- آیا باید به دانشگاه بروید و میلیونها تومان خرج کنید تا یک مدرک دیگر بگیرید؟
ما فکر میکنیم که راه بهتری وجود دارد تا یک کپی رایتر حرفهای شوید. یک راه راحتتر که نیازی به سرمایهگذاری ندارد و فقط ۳۰ روز زمان نیاز دارد!
لازم به یادآوری است که این مقاله برای کمک به شما نوشته شده است تا یک کپی رایتر در کلاس جهانی شوید نه اینکه استاد کپی رایتینگ شوید!
برای جهانی شدن یعنی در ۵% اول قرار گرفتن باید یک ماه کار متمرکز و هدفمند انجام دهید؛ اما برای عبور از چهار درصد نهایی و استاد شدن (۱% اول) باید سالها و شاید دههها تلاش کنید و تمرین و جدیت داشته باشید.
با این حال، اگر حرفه شما به کپی رایتینگ اختصاص داده شده است، این همه تلاش غیرضروری است. اگر بتوانید از حیطه کپی رایتینگ «خوب» خارج شوید و «بهتر» شوید، عبور از چهار درصد نهایی برای مدیریت یک کسبوکار خوب ضروری نیست!
در «کلاس جهانی بودن» کاملاً قابل دسترسی است و خیلی سریعتر از آنچه فکر میکنید به دست میآید.
محصول را بشناسید
قدم اول در هر پروژه کپی رایتینگ، درک کامل محصولی است که میفروشید. David Olgilvy که یکی از کپی رایترهای معروف است، ۳ هفته مطالعه سنگین کرد تا یک کپی موفق برای تبلیغ رولزرویس بنویسد. عنوان نهایی این بود:
«با سرعت ۶۰ مایل در ساعت، بلندترین صدایی که از این رولز رویس میشنوید، صدای ساعت الکتریکی است!»
برای او زمان زیادی طول کشید تا یک اطلاعات جزیی جذاب پیدا کند تا یک رولز رویس را بفروشد.
پس اگر برای او که استاد کپی رایتینگ بود یک زمان زیاد طول کشید تا یک ویژگی مهم برای فروش محصول پیدا کند، حتماً برای شما هم لازم است که زمان کافی صرف کنید تا در مورد ویژگیهای متمایز محصول یاد بگیرید. این کار هدف این بخش مقاله است، یعنی متوجه شوید که چه چیزی در محصول شما خاص است و چه مزایا و ویژگیهایی برای مشتریان جذاب است.
این اولین قدم برای هر پروژه کپی رایتینگ است!
خبر خوب این است که بهعنوان یک کسبوکار یا صاحب بلاگ محصولتان را کاملاً میشناسید. ویژگیهایش را میدانید، آگاهید که چگونه کار میکند و با مزایایی که به مشتریها ارائه میدهد آشنا هستید. همین برای نوشتن یک کپی نقطه شروع خوبی است. به جای اینکه نیاز داشته باشید تا تحقیق مفصل انجام دهید میتوانید با نوشتن آنچه میدانید شروع کنید. نیازی ندارید که ساعتها صرف تحقیق محصول کنید و یادداشت بردارید.
از طرف دیگر قرار است که همه قدمهای معرفی شده در این بخش مقاله را دنبال کنید تا همه جزییات محصولتان را شناسایی کنید. پس با نوشتن یک توضیحات کامل محصول به همراه لیست ویژگیها و مزایا میتوانید این اطلاعات مهم را در جایی امن ذخیره کنید تا در بخشهای آینده بتوانید به آنها رجوع کنید. البته بهتر است همه اطلاعات را در یکجا ذخیره کنید تا همیشه در دسترستان باشد.
نوشتن توضیحات محصول
قبل از اینکه نوشتن کپی را شروع کنید، تمرین زیر را انجام دهید تا یک توضیح از محصولات و خدمات خود بنویسید. پس از پایان نوشتن، همه جزییات لازم در مورد محصولتان را میدانید و ایده بهتری از نحوه فروشش دارید.
برای شروع، سؤالهای زیر را در مورد محصولتان پاسخ دهید، اما اگر خدمات ارائه میدهید، شاید لازم باشد تا سؤالات را اندکی تغییر دهید.
برای درک کامل هر قدم از مراحل این مقاله، یک محصول فرضی به نام «ابزار نظرسنجی ساده» ایجاد میکنیم تا در این مقاله به آن اشاره کنیم.
سؤال ۱ محصول: چگونه محصول را توضیح دهید؟
برای این سؤال باید یک توضیح ساده درباره محصول در ۲ تا ۳ جمله ارائه دهید. نیازی ندارد که طولانی یا مشروح باشد و نگران پیدا کردن یک پاسخ جالب هم نباشید. به سادگی یک توضیح کوتاه بنویسید، توضیحی که احتمالاً در فروش حضوری به یک مشتری میدهید.
نمونه پاسخ:
ابزار نظرسنجی ساده، نظرسنجی بازدیدکنندگان وبسایت و شناسایی آنها را برای کسبوکارها راحت میکند. صاحبان سایت میتوانند با توجه به آنچه میخواهند، سؤالهای خود را بپرسند. فرم نظرسنجی در هنگام ویزیت بازدیدکنندگان در سایت شرکت ظاهر میشود.
سؤال ۲ محصول: چه چیز خاصی در مورد این محصول وجود دارد؟
هدف، شناسایی ویژگی خاص در مورد محصول است. این محصول چه چیزی را ارائه میدهد که دیگران نمیدهند؟ آیا در ایران ساخته شده است؟ آیا نصبش راحت است؟ آیا آنالیتیکس هم ارائه میدهد؟
در نهایت، از این اطلاعات استفاده میکنید تا unique selling proposition) USP) و یا پیشنهاد فروش خاص را شناسایی کنید. یک USP یک ویژگی خاص است که شرکتهای دیگر ارائه نمیدهند. آیا ویژگی خاصی در محصول شما وجود دارد؟ آیا دلیلی وجود دارد که محصولتان را از سایر محصولات بازار متمایز کند؟ هر ویژگی که محصول را خاص میکند را یادداشت کنید.
نمونه پاسخ:
ابزار نظرسنجی ساده منحصربهفرد است برای اینکه تعدادی نمونه سؤال آماده دارد که به صاحبان سایت اجازه میدهد تا بر اساس استاندارهای طلایی، نظرسنجی را طراحی کنند بدون اینکه متخصص نظرسنجی شوند! این ابزار خاص است برای اینکه اجرای نظرسنجیها آسان است و شرکتها میتوانند با نصب یک اسنیپت کد ساده در سایتشان این ابزار را نصب کنند. این ابزار متمایز هم هست برای اینکه نظرسنجی را در زمان بازدید مشتریها از سایت انجام میدهد.
سؤال ۳ محصول: این محصول چه مزیت بزرگی تأمین میکند؟
نهتنها باید بدانید که یک محصول منحصربهفرد است بلکه باید بدانید که چه مزیتی برای مشتری فراهم میکند. بسیاری از شرکتها پس از توضیح محصول توقف میکنند و مزایای استفاده از آن را بیان نمیکنند.
برای نمونه، یک شرکت ممکن است در مورد نرمافزار آنالیتیکس صحبت کند؛ اما به مشتری نگوید که استفاده از نرمافزار چه مزایایی دارد. در عوض، باید به مشتری بگوید که نرمافزار کمک میکند تا یک سایت سودآور بسازد، درآمد بیشتری از هر مشتری کسب کند یا هدف دیگری را به دست آورد. تمرکز باید روی مزیت باشد نهفقط توضیح محصول!
نمونه پاسخ:
مزیت بزرگ این محصول این است که صاحبان سایت در مورد بازدیدکنندگان شناخت پیدا میکنند و تعامل آنها با سایت را بررسی میکنند در نتیجه بلافاصله تشخیص میدهند مشتری چه سؤالهایی در مورد محصول یا خدمات دارد و چه ویژگیهایی برای او مهم هستند. این اطلاعات به سایتها کمک میکنند تا سایت را مطابق نیاز مشتری تغییر دهند تا در نهایت ضریب تبدیل را افزایش دهند و فروش بیشتری کسب کنند.
سؤال ۴ محصول: محصول چه مشکلی را حل میکند؟
مردم معمولاً به دو دلیل خرید میکنند: افزایش لذت یا کاهش درد! در سؤال قبلی مزیت محصول را شناسایی کردیم که لذت را افزایش خواهد داد. در این سؤال، درد را شناسایی میکنیم که با استفاده از محصول کاهش پیدا میکند.
برای مثال، یک شرکت بیمه اتومبیل میتواند یک عنوان مانند این را استفاده کند که: «آیا برای بیمه اتومبیل پول اضافه پرداخت میکنید؟» سپس در مورد اینکه بیشتر مشتریها هزینه اضافه بابت بیمه ماشینشان پرداخت میکنند صحبت کند و اینکه چگونه شرکت x میتواند پولشان را صرفهجویی کند. هدف این تبلیغ ابتدا تمرکز روی درد و سپس معرفی شرکت x بهعنوان درمان درد است!
گزینه دیگر تمرکز بر روی لذتی است که مشتری از صرفهجویی در هزینه به دست میآورد که میتواند در عنوانی مانند این بیان شود: «چگونه پولی را که با استفاده از شرکت x صرفهجویی کردید، خرج میکنید؟» به جای اینکه روی درد تمرکز کند، توجه را به لذت تجربه شده ناشی از عوض کردن شرکت بیمه اتومبیل جلب میکند.
معمولاً تمرکز روی درد درمان شده مؤثرتر از لذت تأمین شده است اما هر دو رویکرد میتوانند تست شوند تا تاثیرشان ارزیابی شود.
نمونه پاسخ:
ابزار نظرسنجی ساده پرسش از بازدیدکنندگان سایت را آسان میکند. بسیاری مواقع سخت است که بدانید بازدیدکنندگان به چه موضوعی فکر میکنند و چرا یک تصمیم را میگیرند؛ اما با این ابزار میتوانید بهراحتی هر سؤالی را بپرسید. علاوه بر اینکه، نظرسنجیهای از پیش تعریفشدهای وجود دارند که به شرکتها کمک میکنند که بدانند چه سؤالهایی بپرسند تا مرتبطترین اطلاعات را در مورد مشتریان جمعآوری کنند. نظرسنجیهای از قبل طراحی شده انتخاب سؤال را بر اساس استانداردهای طلایی راحت میکنند. در نهایت، این ابزار افزودن نظرسنجی به یک سایت را بدون نیاز به منابع آی تی فراوان ممکن میکند که بهراحتی کپی کردن یک اسنیپت کد کوتاه در سایت است.
سؤال ۵ محصول: چه ویژگیهایی در این محصول وجود دارد و مزایای هر یک کدماند؟
اولین کار برای پاسخ دادن به این سؤال نوشتن هر یک از ویژگیهای محصول است. البته شاید از همه آنها در کپی خود استفاده نکنید؛ اما حداقل همه آنها را در یک مکان ثبت کردهاید تا در صورت نیاز در دسترس باشند. برخی محصولات ویژگیهای زیادی دارند در حالی که برخی دیگر ویژگی چندانی ندارند. در هر دو حالت، همه ویژگیهای محصول را با یک توضیح کوتاه لیست کنید.
علاوه بر فهرست کردن ویژگیهای محصول، حتماً مزایای هر یک را بنویسید. در مورد مزایا در ادامه مقاله صحبت خواهیم کرد اما مشتریها به مزایای تأمین شده توسط ویژگی بیش از خود ویژگی اهمیت میدهند اما درهرحال به فهرست ویژگیها در کپی خود نیاز دارید.
برای مثال، مشتریها بیشتر به اینترنت پرسرعت اهمیت میدهند که کمک میکند ویدئوهای آنلاین را بدون وقفه تماشا کنند به جای اینترنتی که ۱۵ مگ در ثانیه سرعت دانلود فراهم میکند. این «۱۵ مگ» در واقع یک ویژگی است؛ اما «پخش بدون وقفه ویدئوی آنلاین» یک مزیت است که توسط ویژگی تأمین میشود. پس ویژگیهای محصول را ثبت کنید و مزایای مربوط هر کدام را هم بنویسید.
نمونه پاسخ:
ویژگی اول: فرمت چندگانه سؤالها
مزیت: شرکتها میتوانند سؤالهای خود را در چند فرمت مانند پاسخ کوتاه، پاراگراف، چند انتخابی و تیک باکس طراحی کنند.
ویژگی دوم: نصب کد جاوا اسکریپت
مزیت: علاوه بر سؤالهای چندگانه، شرکتها میتوانند هر تعداد سؤالی که دارند بپرسند و نظرسنجی میتواند مطابق میل آنها کوتاه یا بلند باشد.
ویژگی سوم: نظرسنجیهای سفارشی
مزیت: صاحبان سایت میتوانند لوگو و رنگهای برند خود را به فرم نظرسنجی اضافه کنند که برند را در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دهند به صورتی که با حضور آنلاین برند هماهنگ باشد.
ویژگی چهارم: نوتیفیکیشن
مزیت: طراحان نظرسنجی بهمحض پر شدن فرم توسط یک بازدیدکننده، نوتیفیکیشن یا ایمیل دریافت میکنند و شرکتها از فرارسیدن زمان بازبینی نظرسنجیها آگاه میشوند.
همانطور که در این پاسخهای ساده میبینید، تفاوت بزرگی بین ویژگی و مزیت وجود دارد. ویژگیها جنبه فنی یک محصول هستند و مزایا راهی برای این ویژگیها هستند تا به مشتری کمک کنند تا به هدف خود برسد. برای همین خوب است که هر دو را ثبت کنید اما در ادامه مقاله در مورد اهمیت مزایا بیشتر صحبت خواهیم کرد.
حالا که کمی زمان صرف کردید تا محصول را بشناسید و ویژگیها و مزایا را ثبت کردهاید میتوانید به قدم مهم بعدی در روند کپی رایتینگ بروید.
مشتریهای خود را بشناسید
علاوه بر شناخت کامل محصول، قدم مهم بعدی در هر پروژه کپی رایتینگ شناخت افرادی است که محصول را به آنها میفروشید.
دلیلش هم این است که چگونگی فروش بستگی به افرادی دارد که به آنها میفروشید. آنها چه محصولی نیاز دارند و چه چیزی آنها را قانع میکند تا خرید کنند. همهچیز به مشتری بستگی دارد نه به شرکت شما!
اگر محصولات خود را به مادرهای خانهدار میفروشید، باید نسبت به زمانی که به مدیران ثروتمند شرکتها میفروشید کپی متفاوتی بنویسید و اگر به کارآفرینان Fortune ٥٠٠’s میفروشید نوشتهتان باید نسبت به زمانی که به استارت آپها میفروشید تفاوت داشته باشد.
شاید با خود فکر کنید که چرا این موضوع تا این اندازه مهم است؟ مهم است برای اینکه هر گروه مشتری امیدها، ترسها، آرزوها و توقعات متفاوتی دارد؛ مثلاً مادران خانهدار اولویت متفاوتی نسبت به مدیران شرکتی دارند. صرفهجویی پول برای مادران خانهدار مهمتر است در حالی که صرفهجویی در زمان برای مدیران شرکتی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
این تفاوتها روی شیوه نوشتن و فروش محصول تأثیر میگذارد و به این معنی است که باید بدانید چه چیزی برای مشتری جذابتر است.
حتماً متوجه شدید که تعریف دقیق مشتری از مهمترین بخشهای روند کپی رایتینگ است!
درک مخاطب و ترسها، خواستهها و نیازهای او قدم اول در نوشتن یک کپی عالی است.
چگونه این کار را انجام میدهید؟
ابتدا، خودتان را به جای مشتری بگذارید که تقریباً کار آسانی است! اگر محصولی میفروشید که مشکلی را حل میکند باید این مشکل را قبلاً تجربه کرده باشید.
مثلاً، وبسایت Crazy Egg به کارآفرینها کمک میکند تا بفهمند چرا مشتریها سایت را زود ترک میکنند. واقعیت این است که نوشتن در مورد این موقعیت برای مؤسس این سایت راحت است برای اینکه سالها این مشکل را داشته است!
در هنگام نوشتن مقالات از فرضیه و حدس و گمان استفاده نمیکند بلکه روند نوشتن برای او مانند دوچرخهسواری در سرازیری است که هیچ زحمتی ندارد برای اینکه نویسنده میداند داشتن ضریب بازگشت بالا چه حسی دارد. او میداند که این مشکل چه تأثیری روی کسبوکار دارد و از همه مهمتر اینکه میداند چگونه مشکل را حل کند. برای همین او میتواند با کارآفرینهایی که مشکل مشابه دارند، بهراحتی صحبت کند.
اما اگر محصول یا خدماتی میفروشید که خودتان استفاده نمیکنید که اتفاقاً مشکل متداولی هم هست، باید دانش بیشتری در مورد محصول کسب کنید.
برای همین است که فرم نظرسنجی مشتری ابزار مناسبی است! به جای اینکه مجبور باشید حدس بزنید که مشتریها در جستجوی چه هستند، مستقیماً از خودشان بپرسید!
ایده ال این است که پرسونای بازاریابی را از قبل تعریف کرده باشید تا از آن برای هدف قرار دادن مشتری استفاده کنید.
اگر سایه نویس (ghost writer) هستید یا دفتر کپی رایتینگ دارید و مستقیماً با مشتری نهایی کار نمیکنید، حتماً راهی پیدا کنید تا از کاربر نهایی نظرسنجی کنید.
این کار به شما اجازه میدهد تا برای نوشتن کپی، بینش عمیقتری نسبت به نیاز مخاطب پیدا کنید.
تحقیقات مشتری را انجام دهید
برای این کار باید به ۴ سؤال زیر پاسخ دهید و دوباره در صورت ارائه خدمات به جای محصولات باید تا حدودی سؤالها را تغییر دهید:
سؤال ۱ مشتری: چه کسی در حال حاضر محصول شما را میخرد؟
اولین سؤال، مشتری فعلی را شناسایی میکند. شاید به هر دو گروه استارت آپها و مدیران Fortune ٥٠٠’s بفروشید اما در هر دو حالت، مهم است که بدانید مشتری فعلیتان چه کسانی هستند برای اینکه باید بدانید که چه کسی هزینههایتان را پرداخت میکند! اگر فروش محصول یا خدمات را شروع نکردهاید، این سؤال را رد کنید و به سؤال بعدی بروید.
نمونه پاسخ:
در حال حاضر ما به آژانسهای بازاریابی، تبلیغاتی و استارت آپها میفروشیم. علاوه بر آن، محصولمان را به تعدادی از سازمانهای غیرانتفاعی هم فروختهایم.
سؤال ۲ مشتری: خودتان تمایل دارید چه کسی محصول شما را بخرد؟
سؤال دوم، مشتری موردعلاقهتان را شناسایی میکند. همانطوری که قبلاً اشاره کردیم، شاید به دو گروه متفاوت مشتری محصول بفروشید اما ترجیح میدهید که روی فُرچون ۵۰۰ تمرکز کنید برای اینکه بودجه بیشتری دارند و احتمالاً نگران قیمت نیستند.
البته کاملاً خوب است که به هر دو گره بفروشید اما اگر قرار باشد یکی را بر دیگری ترجیح دهید، در نهایت باید کپی متفاوتی بنویسید. برای همین مهم است که دقیقاً بدانید به چه کسی میفروشید و مشتری هدفتان کیست.
نمونه پاسخ:
ما علاقهمندیم که به هر کسی که به بهینهسازی وبسایتش علاقه دارد محصولمان را بفروشیم اما اختصاصاً به فروش به آژانسهای بازاریابی و استارت آپها علاقه داریم. این بازار هدف اصلی ما هست برای اینکه این شرکتها بهترین مشتریمان بودهاند و قسمت عمده مشتریهای ما را تشکیل میدهند. در نهایت تمایل داریم به همه بفروشیم که شامل شرکتهای Fortune ٥٠٠’s هم هست. اگر بتوانیم با گروه ول تعامل بیشتری داشته باشیم، اعتبار بیشتری کسب میکنیم تا شرکتهای بزرگتر را هم جذب کنیم.
سؤال ۳ مشتری: یک مشتری معمول شما چه مشخصاتی دارد؟
هدف این سؤال ایجاد یک تصویر دقیق از مشتری معمولتان است. سؤالهای دیگر یک دید کلی طراحی میکنند اما این سؤال روی هر یک از مشتریها تمرکز میکند. در اینجا روی تعدادی از مشتریها دقیق میشویم تا بفهمیم چه چیزی برای آنها مهم است.
نمونه پاسخ:
مشتری اول: مدیر آژانس بازاریابی
توضیحات: این مدیر در یک آژانس بازاریابی تبلیغاتی کوچک تا متوسط کار میکند و مسئولیت کمک به مشتریها برای دستیابی به اهداف بازاریابی خود را دارد. برای این کار او نظرسنجی مشتریان را طراحی میکند تا مشتریها را بشناسند و آنچه برای آنها مهم است را درک کند.
چه چیزی برای او مهم است: داشتن یک ابزار نظرسنجی که کار کردن با آن ساده و آسان است اما آژانس را قادر میکند تا سؤالهای مهم خود را هم بپرسد. بهتر است که فرمهای نظرسنجی با قابلیت سفارشیسازی هم داشته باشد تا برای هر یک از برندهای مشتری سفارشی شوند.
مشتری دوم: مدیر بازاریابی استارت آپ
توضیحات: این مدیر در یک استارت آپ کار میکند که شاید تنها کارمند این بخش باشد. او باید در مورد استراتژی بازاریابی و ابزارهای مورد استفاده در سازمان تصمیم بگیرد.
چه چیزی برای او مهم است: هدف او این است که از یک ابزار نظرسنجی استفاده کند که آسان است و منابع مهم شرکت را استفاده نمیکند. ضمناً ابزار نظرسنجی نباید سرعت وبسایت شرکت را کاهش دهد.
مشتری سوم: مدیر بازاریابی موسسه غیرانتفاعی
توضیحات: او مسئول تصمیمگیری در مورد ابزارهای بازاریابی مورد استفاده موسسه است. او ممکن است تنها کارمند بازاریابی باشد یا یک تیم کوچک داشته باشد.
چه چیزی برای او مهم است: او تمایل دارد که منابع موسسه را به بهترین شکل ممکن هزینه کند. در صورت امکان تمایل دارد که از تخفیف مؤسسات غیرانتفاعی استفاده کند برای اینکه قیمت محصول واقعاً مهم است. علاوه بر اینکه ابزار نظرسنجی باید آسان باشد و نیاز چندانی به دانش فنی نداشته باشد چرا که واحد آی تی فرصتی برای انجام پروژههای کوچک ندارد.
سؤال ۴ مشتری: مشتریها چه چیزی را در مورد محصولات شما دوست دارند؟
علاوه بر اینکه باید بدانید مشتریهای شما چه کسانی هستند، باید بدانید که چه چیزی در مورد محصولتان آنها را خوشحال میکند. چرا اصلاً محصولتان را خریدند و چرا دوباره برگشتند؟
مثلاً صاحبان Prius این ماشین را میخرند برای اینکه تمایل دارند در حفاظت از محیطزیست سهم خود را ادا کنند و این کار از ظاهر ماشین برایشان مهمتر است. پس Toyota هم باهوش است و از این فرصت استفاده میکند و روی ظاهر جذاب ماشین تمرکز نمیکند چراکه این مدل لزوماً زیباترین ماشین در خیابان نیست!
از طرف دیگر، صاحبان ماشینهای BMW خیلی به ردپای کربنی خود اهمیت نمیدهند و بیشتر به فکر تصویر برند هستند. آنها ماشینی میخواهند که موفق باشد. تصویر مهمتر از گاز مصرفی ماشین است و به همین دلیل بی ام و میخرند.
در هر دو مثال، کپی باید روی موضوع مورد علاقه مشتری تمرکز کند، روی چیزی که آنها در مورد محصول دوست دارند. در نتیجه، این موضوع برای هر محصول حتی در یک صنعت هم متفاوت است.
پس چند دقیقه فکر کنید و روی دلایل اصلی که مردم محصول شما را میخرند فکر کنید. چه چیزی را در مورد محصول دوست دارند؟ پسازاینکه این دلایل را درک کردید، پاسخ خود را ثبت کنید.
نمونه پاسخ:
مشتریها از اینکه ابزار نظرسنجی ساده بهراحتی نصب میشود خوشحال هستند. منابع آی تی در هر سازمانی محدود هستند و در نتیجه سازمانها خوشحالاند که میتوانند این ابزار را بدون نیاز به واحد آی تی نصب کنند. ضمناً نوتیفیکیشنهای فوری را دوست دارند و بدون این ویژگی ممکن است فراموش کنند که نتایج نظرسنجی جدید را چک کنند. در آخر هم از نظرسنجیهای از پیش طراحی شده راضی هستند برای اینکه بسیاری از تیمهای بازاریابی نمیدانند که چه سؤالهایی باید بپرسند و فرصت هم ندارند که متخصص فرم نظرسنجی شوند! فرمهای نظرسنجی از پیش طراحی شده یک نقطه شروع خوب فراهم میکنند و نوشتن فرمهای نظرسنجی را برای سازمانها و شرکتها راحت میکند.
تا این جای مقاله باید بهخوبی در موارد زیر آگاهی داشته باشید:
- چگونه محصول یا خدمات خود را به زبان ساده و قابلدرک توضیح دهید.
- ویژگیهای اصلی و مزایای محصول یا خدمات را بشناسید.
- مزیت بزرگ قابل فروش محصول یا خدمات را بدانید.
- بدانید که مشتریها چه کسانی هستند و چه چیزی برای آنها مهم است.
یادداشتهایی که تا اینجا برداشتهاید یک فونداسیون قوی برای نوشتن کپی تأمین میکنند.
عنوانهای جذاب بنویسید
headline موفقیت کپی شما را تضمین یا تخریب میکنند!
فرقی نمیکند که برای تبلیغات مینویسید یا برای طراحی مجدد وبسایت، پست فیسبوک یا صفحه فرود کپی تهیه میکنید، عنوان باید خواننده را ترغیب کند تا روی مقاله کلیک کند و شانس خوانده شدن را به مقاله بدهد.
چگونه عنوان جذاب بنویسید؟
۳ کلید اصلی برای نوشتن عنوان جذاب وجود دارد!
عنوان باید منحصربهفرد باشد
دنیای اینترنت و تبلیغات پر از کپیکار و مردمی است که محتوای دیگران را سرقت ادبی میکنند.
شما مانند آنها نباشید!
اگر میخواهید از دیگران متمایز شوید و محصولات خود را بفروشید باید عنوان جذاب و منحصربهفرد داشته باشید.
-
عنوان باید خیلی مشخص و دقیق باشد
بهمحض اینکه مخاطب عنوان را میخواند باید بلافاصله بفهمد که دقیقاً از محصول یا خدمات شما چه چیزی دریافت میکند.
از عبارات عمومی و استاندارد دوری کنید و دقیقاً توضیح دهید که مشتری احتمالی از محصول یا خدمات شما چه چیزی دریافت خواهد کرد. در نوشتن عنوان متد elevator pitch یا معرفی آسانسوری معمولاً نتیجه میدهد!
-
عنوان باید حس فوری بودن را القا کند
مخاطب باید بلافاصله به چیزی که بر اثر استفاده نکردن از محصول یا خدمات شما از دست خواهد داد فکر کند.
آیا مشتری از دست میدهد؟ آیا فرصت اجتماعی از دست میدهد؟ روی ترس مردم در مورد از دست دادن یا FOMO سرمایهگذاری کنید در این صورت عنوان کمک میکند تا کپی، دیوانهوار خواننده را به خریدار تبدیل کند!
-
کپی متقاعدکننده بنویسید
کپی رایتینگ در مقایسه با سایر انواع نوشتن تفاوت دارد برای اینکه لزوماً درباره خوب نوشتن نیست بلکه در مورد persuasive نوشتن است.
متقاعد کردن یعنی چه؟
تعریف: متقاعد کردن یک اصطلاح چتری برای تأثیر گذاشتن است. هدف متقاعد کردن این است که باور، نیت، انگیزه و رفتار یک نفر را تغییر دهد.
در کسبوکار: متقاعد کردن روندی هدفمند برای تغییر رفتار یک نفر یا گروه در مورد یک اتفاق، ایده و محصول است که با کلمات برای بیان اطلاعات، احساسات یا منطق انجام میشود.
فرقی نمیکند که یک نویسنده کلاس جهانی یا یک تیزهوش ادبی هستید. اگر نمیتوانید خوانندهها را در مسیر هدفمند هدایت کنید و در نهایت آنها را قانع کنید که محصول یا خدمات شما را بخرند، ضریب تبدیلتان صدمه خواهد دید!
در ادامه مقاله، تاکتیکهای مهم کپی رایتینگ را برای تبدیل ترافیک به خریدار ارائه میکنیم:
-
با یک پیشنهاد ارزش قابل فروش شروع کنید
تحقیقات گروه Nielsen Norman نشان داده که قبل از اینکه بازدیدکننده وبسایت شما را ترک کند، زمان کمی دارید تا توجه او را جلب کنید.
کاربران معمولاً صفحات وب را در ۱۰-۲۰ ثانیه ترک میکنند اما صفحاتی که ارزش پیشنهادی شفاف دارند میتوانند توجه مردم را برای مدت زمان بیشتری جلب کنند. برای جلبتوجه چنددقیقهای باید ارزش پیشنهادی خود را به صورت شفاف در ۱۰ ثانیه منتقل کنید!
پس اولین قانون کسبوکار شما باید این باشد که به صورت شفاف Value Proposition خود را بیان کنید.
البته راههای زیادی برای این کار وجود دارد اما پیشنهاد میکنیم همهچیز را ساده نگه دارید.
اگر بیشازاندازه پیچیده رفتار کنید، پیامتان را کمرنگ و مشتریهای احتمالی را گیج میکنید. موثرترین راه همیشه کوتاه، صمیمی و شفاف نگه داشتن پیشنهاد ارزش است.
مانند نمونه زیر:
ترافیک وبسایت خود را افزایش دهید!
ایجاد تغییرات مهم در سایت میتواند ترافیکتان را افزایش دهد.
میزبان هاست به شما کمک میکند تا این تغییرات را اعمال کنید.
صفحه خانه سایت MOZ هم بهخوبی این کار را انجام میدهد:
«هر روز ۵ میلیارد جستجو انجام میشود، شما هم در نتایج جستجو ظاهر شوید!
با استفاده از یک ابزار همهکاره سئو که توسط کارشناسان این حرفه طراحی شده، مشتریها را به وبسایت خود دعوت کنید!»
مشتری را مجبور نکنید که حدس بزند پیشنهاد ارزش شما چیست. در چند ثانیه به آنها بگویید چه پیشنهاد ارزشی دارید. برای رسیدن به این هدف، ذات محصول خود را در چند کلمه خلاصه کنید و سپس به سمت بیان مزایای محصول حرکت کنید.
بیشتر بازدیدکنندگان اغلب پس از شنیدن پیشنهاد ارزش با خود فکر میکنند که «برای من چه نفعی دارد؟» اما واقعیت این است که بیشتر کسبوکارها عادت دارند تا به جای مزایا روی ویژگیها تمرکز کنند، در حالی که باید برعکس باشد.
به این دیاگرام از ABC Copywriting توجه کنید:
توجه کنید که ارزش بیشتری به benefits نسبت به features داده شده است.
البته، باید توضیح دهید که محصول شما چگونه کار میکند اما بعداً هم میتوانید وارد جزییات شوید.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که محصول چه نیاز یا آرزویی را برآورده میکند؛ به عبارت دیگر، توضیح دهید که زندگی مشتری پس از خرید محصول شما بهتر میشود.
یک نمونه خوب از MOZ:
«در زمانتان صرفهجویی کنید و روند کارتان را سازماندهی کنید!
سئوی موفق زمان نیاز دارد مخصوصاً اگر مجبور باشید از تعداد زیادی ابزار استفاده کنید. با استفاده از ابزار کامل MOZ Pro در زمانتان صرفهجویی کنید و روند کارتان را مؤثر کنید. ما داده را برایتان آنالیز میکنیم تا شما روی اجرای استراتژی رسیدن به اهداف تمرکز کنید.»
در این جملات میبینید که مشتری احتمالی بلافاصله متوجه میشود که مزایای استفاده از ابزار موز چیست. این ابزار زمان را صرفهجویی میکند و روند کارها را مؤثرتر میکند. ضمناً مشتری مجبور نیست نگران آنالیز دادههای پیچیده باشد برای اینکه این ابزار این کار را انجام میدهد.
هنگامیکه میخواهید مزایای محصولتان را توضیح دهید، ۳ روش وجود دارد:
- قابل لمس
- غیر قابل لمس
- تجاری
مزایا باید منحصربهفرد باشند اما متقاعدکننده هم باشند. پس هنگام انتخاب رویکرد بیان مزایا این نکته را به یاد داشته باشید.
ما به این نتیجه رسیدهایم که بهترین راه پر رنگ کردن مزایا بیان آنها قبل از بیان جزییات ویژگیهاست.
در این صورت، مشتریهای احتمالی آمادهاند و تمایل دارند جزییات را بدانند؛ اما اگر برعکس این عمل کنید و ابتدا ویژگیها را بیان کنید، احتمالاً بخش بزرگی از مشتریهای بالقوه را از دست میدهید.
-
ویژگیها را توضیح دهید
در جعبه چه چیزی وجود دارد؟
این سؤالی است که شخصیت Brad Pitt در صحنه آخر فیلم Seven پرسید!
این سؤال اهمیت صراحت و شفافیت بیان را نشان میدهد که باید به مشتریهای احتمالی بلافاصله اطلاع دهید که با خرید محصول شما چه چیزی به دست میآورند.
به عبارت دیگر، به آنها بگویید که در داخل جعبه چه چیزی وجود دارد!
مشتری که میداند چه پیشنهادی دارید و چه مزایایی دریافت میکند، پس حالا باید بداند که جزییات ویژگیهای محصول شما چه هستند.
ما پیشنهاد میکنیم که ویژگیها را به صورت بولِت پوینت یا باکسهای کوچک بیان کنید تا بهتر دیده شوند. طراحی موضوع مهمی است که باید ویژگیهای محصول را به شیوهای هوشمند و قابلدرک نمایش دهد.
باید روی ویژگیهای خاص تمرکز کنید تا محصولتان را از رقبا متمایز کنید و ارزش بیشتری ایجاد کنید. بیانتان را ساده نگه دارید؛ اما جزییات مهم را هم نشان دهید و توضیح دهید که چرا محصول شما بهترین است.
-
فراخوانهای قدرتمند طراحی کنید
تا اینجا مشتریهای احتمالی میدانند محصول شما چیست و چه مزایا و ویژگیهایی دارد.
کار آخرتان این است که به آنها بگویید چه کاری انجام دهند!
به عبارت دیگر باید CTA یا فراخوان را اضافه کنید.
این کار مانند آخرین مرحله از مبارزات بازی کامپیوتری است که با استاد بزرگ روبرو میشوید!
این مرحله قطعاً چالشیترین مرحله از روند کپی رایتینگ است اما اگر قدمهای قبلی را بهخوبی برداشته باشید، با این کار ضریب تبدیل خوبی خواهید داشت!
سادگی همچنان بر هر خاصیت دیگری برتری دارد و دلیلی وجود ندارد که فراخوانتان را پیچیده کنید.
یک نمونه خوب از Quick Sprout:
«ثبتنام کنید تا نتایج بیشتری به دست بیاورید!»
یا
«مشاوره رایگان خود را رزرو کنید.»
توجه کنید که این فراخوانها به صورت شفاف بیان میکنند که بازدیدکننده چه کاری باید انجام دهد.
مثل همیشه، پیشنهاد میکنیم تست دوگانه یا A/B انجام دهید تا متوجه شوید کدام طراحی بیشترین نتیجه را میدهد.
المنتهایی که باید تست شوند شامل موارد زیر است:
- استایل دکمه
- رنگ دکمه
- کلمات
- مکان قرار دادن دکمه
که میتوانید در ترکیبها و حالتهای متفاوت تستشان کنید.
-
متقاعدکننده بنویسید!
تا اینجا ساختار ابتدایی یک کپی رایتینگ خوب را پوشش دادیم.
ساختار عمومی یک صفحه فرود باید به صورت زیر باشد:
- ارزش پیشنهادی
- مزایا
- ویژگیها
- فراخوان
اما چگونه مطمئن شوید که بهاندازه کافی متقاعدکننده هستید؟
واضح است که ارزش پیشنهادی و مزایا انگیزه ایجاد میکنند اما نکتههای دیگری هم وجود دارند که مؤثر هستند:
-
محتوای خود را قابل اسکن کنید
وارد جزییات نمیشویم برای اینکه احتمالاً میدانید که مردم محتوای آنلاین را در مقایسه با محتوای آفلاین به شیوه متفاوتی میخوانند.
اما اگر میخواهید مشتریهای احتمالی را به صورت مؤثر از نقطه الف (ارزش پیشنهادی) به نقطه ب (فراخوان) هدایت کنید باید همه محتوای بین این دونقطه را قابل اسکن کنید.
خوشبختانه، فرمول محتوای قابل اسکن ساده است.
فقط تعدادی عنوان فرعی در متن محتوا قرار دهید و فضای سفید کافی هم داشته باشد.
-
از کلمات متقاعدکننده استفاده کنید
میگویند ما ۳ نوع مغز داریم:
- مغز جدید
- مغز میانه
- مغز قدیمی
مغز قدیمی بخشی است که تصمیمگیری را کنترل میکند و خیلی هم بدوی است. در این صورت، کلماتی که استفاده میکنید تا محصول خود را به مغزهای قدیمی مشتریان بفروشید باید مستقیمتر، سادهتر، قابلتوجهتر و مصور باشند.
اگر یک هک کپی رایتینگ وجود داشت، باید از کلمات خیلی ترغیبی استفاده میکرد تا مغز قدیمی را روشن کند!
برخی از این کلمات به شرح زیر هستند:
جدید، هیجانانگیز، قابلتوجه، شما، معرفی، بهینهسازی، شگفتانگیز، برای اینکه، ناگهان، همین الان، اعلام کردن، راز، به ما بگویید، انگیزه بگیرید، رایگان، بگیرید، کمک، تبلیغ، افزایش، خلق کردن، کشف کردن، بلافاصله.
و مطابق تحقیقات، ۵ کلمه برتر که بیشترین حس ترغیب را دارند موارد زیر هستند:
- حالا
- شما
- رایگان
- برای اینکه
- بلافاصله
استفاده از این کلمات در متن کپی و در مکانهای کلیدی باید تأثیر قابلتوجهی روی ضریب تبدیل داشته باشد.
-
از قدرت تایید اجتماعی استفاده کنید
این آخرین نکته مقاله است که خیلی هم مهم است.
استفاده از Social Proof در کپی مانند خامه روی کیک است!
که در واقع یکی از ۶ اصل ترغیب کردن Robert Cialdini است:
«مردم احتمالاً برخی کارهای خاص را انجام میدهند فقط به این دلیل که افرادی که با آنها احساس ارتباط میکنند قبلاً این کار را انجام دادهاند.»
پس نظرات کاربری احتمالاً بهترین گزینه هستند.
البته میتوانید از موارد زیر هم استفاده کنید:
- رتبهبندی
- لوگوهای رسانهای
- تعداد مشترکها
- تعداد فالوورها
- مشتریهای قبلی
فقط باید عملگرا باشید و از هر نوع تایید اجتماعی که فکر میکنید میتواند مشتریهای احتمالی را تشویق به تصمیمگیری کند، استفاده کنید.
کلام آخر
برای اینکه همه آنها را به هم ارتباط دهید، یک چکلیست کامل ارائه میدهیم تا در همه پروژههای کپی رایتینگ استفاده کنید.
این چکلیست کامل به شما کمک میکند تا آنچه را یاد گرفتهاید به خاطر بسپارید و بتوانید همه تاکتیکها را اجرا کنید.
چکلیست کامل کپی رایتینگ:
با تحقیق محصول و مشتری شروع کنید و مزایا و ویژگیهای محصول را یادداشت کنید و بدانید که مشتریهای شما چه کسانی هستند.
- محصول را چگونه توضیح میدهید؟
- چه چیز خاصی در مورد محصول وجود دارد؟
- چه مزیت بزرگی فراهم میکند؟
- چه دردی را درمان میکند؟
- چه ویژگیهایی دارد و مزایای هر ویژگی چه هستند؟
- چه کسی در حال حاضر محصولتان را میخرد؟
- خودتان تمایل دارید چه کسی محصولتان را بخرد؟
- مشتری معمولی شما چه مشخصاتی دارد؟
- مشتریها چه چیزی را در مورد محصولتان دوست دارند؟
از مشتری نظرسنجی کنید تا در مورد آنها بیشتر بدانید و بفهمید چه کلماتی را برای تشریح محصول یا خدمات شما به کار میبرند.
- عنوان شغلیتان چیست؟
- برای چه شرکتی کار میکنید؟
- چگونه محصول ما را برای دوستان تشریح میکنید؟
- چه سؤالهایی قبل از خرید دارید و چه چیزی مانع خریدتان شد؟
- چه عاملی قانعتان کرد تا این محصول را بخرید؟
- چه ویژگیهایی مهمترین عامل در تصمیم شما بودند؟
- با استفاده از این محصول چه هدفی داشتید؟
با استفاده از ۴U کپی رایتینگ، یک عنوان جذاب بنویسید تا خواننده را به خریدار تبدیل کنید.
- عنوان باید unique یا خاص باشد.
- عنوان باید ultra-specific یا دقیق باشد.
- عنوان باید urgency یا حس فوری بودن داشته باشد.
- عنوان باید useful یا مفید باشد.
از تکنیکهای ترغیب کپی رایترهای حرفهای استفاده کنید.
- روی مزیتها بیش از ویژگیها تمرکز کنید.
- تا جای ممکن دقیق باشید.
- احساسات خواننده را هدف قرار دهید.
- نظرات کاربری را استفاده کنید.
کپی نباید روی شما تمرکز کند در عوض ۶ نکته زیر را رعایت کنید تا نوشتهتان بهتر شود.
- با لحن مکالمهای بنویسید.
- یک مسیر سُرسرهای ایجاد کنید.
- سریع بنویسید.
- از ادبیات ساده استفاده کنید.
- از پاراگرافهای کوتاه استفاده کنید.
- همیشه نوشته خود را ویرایش کنید.
۵ راز قدرتمند زیر را اجرا کنید تا مشتری را قانع کنید که خرید کند.
- به مشتری این حس را القا کنید که به فضای شما تعلق دارد.
- حس منحصربهفرد بودن ایجاد کنید.
- ارزش محصولتان را ثابت کنید.
- اعتبار خود را در عمل ثابت کنید.
- دلیل کافی فراهم کنید.
با استفاده از ۴ نکته طلایی زیر در نوشته، معامله را تمام کنید.
- از فراخوان استفاده کنید.
- حس فوری بودن ایجاد کنید.
- یک پیشنهاد وسوسهانگیز ارائه کنید.
- ضمانت فراهم کنید.
با استفاده از قوانین زیر متوجه شوید که باید از کپی کوتاه استفاده کنید یا بلند.
- فقط بهاندازه ای که نیاز است بنویسید نه یک کلمه بیشتر!
- از کپی بلندتر برای پاسخ به مخالفتها استفاده کنید.
- یادتان باشد که گاهی کپی کوتاهتر بهتر است.
- به خاطر داشته باشید که مردم فقط نوشتههای مورد علاقهشان را میخوانند.
یاد بگیرید که چگونه از طراحی در کپی استفاده کنید تا بهترین نتیجه را بگیرید.
- از طراحی استفاده کنید تا صحنه را برای پیشنهاد خود آماده کنید.
- یادتان باشد که هدف کپی، خوانده شدن است.
- برای پسزمینه و فونت از کنتراست بالا استفاده کنید.
- فونت نباید در تصویر پسزمینه گم شود.
- از المنتهای گرافیک استفاده کنید تا توجه خواننده را بهعنوان و نوشته جلب کنید.
- گاهی هم از تضاد رنگها در طراحی استفاده کنید.
و در نهایت، حتماً باید تست کنید و تست کنید تا مطمئن شوید که کپی شما با مشتریهایتان هماهنگ است و آنها را متقاعد میکند تا خرید کنند. ۴ گزینه برای تست دارید:
- خط موضوع
- طراحی و صفحهبندی
- ایده اصلی
- پیشنهاد
در پایان امیدواریم که خواندن این مقاله به شما قدرت بدهد تا محتوایی بنویسید که با کسبوکارتان توسعه پیدا کند، ضریب تبدیلتان را افزایش دهد و فروش و درآمدتان را بیشتر کند.