٧ نکته برای نوشتن پست های جذاب وبلاگ
آیا میخواهید پست های جذاب وبلاگ بنویسید که هزاران هزار بار از سوی کاربران فضای مجازی به اشتراک گذاشته شود؟ هر روزه محتواهای بسیاری در فضای اینترنت تولید میشوند، اما مقاله و محتواهایی شانس به اشتراک گذاری از سوی کاربران را دارند که مخاطبان را درگیر کنند. علاوه بر یک سری اصول ویراستاری که تمامی نویسندگان محتوا بدان واقف هستند، یک سری اصول دیگر برای جذابیت هرچه بیشتر مقاله وجود دارد که در این پست به آنها میپردازیم:
سرآشپز معروف، Gusteau میگوید: هرکسی میتواند آشپزی کند اما فقط افراد شجاع هستند که فوقالعاده آشپزی میکنند. برداشت شما از این جمله در حوزه کار تولید محتوا میتواند اینچنین باشد که: همه میتوانند بنویسند، اما فقط نترسها هستند که نوشتههای فوقالعاده ارائه میدهند.
یک ایده و موضوع خوب، رعایت املا صحیح و دستور زبان و مسلط بودن به فرم مقاله برای نوشتن یک پست وبلاگی خوب کافی است. اما اگر میخواهید یک پست فوقالعاده بنویسید که خوانندگان بجای اینکه بگویند: نه این مطلب چیز خاصی نداشت، بگویند: عالی بود! من این پست را در فیسبوکم منتشر خواهم کرد. در این صورت باید گامی فراتر از ضروریات بگذارید.
در ادامه بدان میپردازیم که چطور میتوان این کار را با خوانندگان کرد.
خوانندگانتان را با اولین جمله مقاله جذب کنید
این قسمت سختترین بخش نوشتن یک پست وبلاگ است. چرا که اولین جمله باید قابلیت آن را داشته باشد که خواننده را بهشدت درگیر کرده و همچنین طوری باشد که خواننده با خواندن آن متوجه موضوع مقاله گردد.
حالا شما میتوانید با موضوعات زیر مقالهتان را شروع کنید:
- میتوانید با سؤالات تحریککننده شروع کنید مثل: آیا میدانید یک پست وبلاگی و یک ساندویچ چه وجه اشتراکی دارند؟
- نقلقول: Ernest Hemingway اولین بار گفت: هیچچیزی برای نوشتن وجود ندارد بلکه شما فقط باید بنشینید پای دستگاه تایپ و خونریزی کنید.
- نشان دادن آمار: بنا بر آماری که فدراسیون رسمی وبلاگ نویسان ارائه کرده است، ۹۹ درصد از وبلاگ نویسان بلاک شدن را تجربه کردهاند.
- با داستان شروع کنید: روزی من تجربهای مشابه نیوتن داشتم. سیبی که از درخت روی سرم افتاد.
تعداد هر جمله، عبارت و کلمه را بشمارید
به خاطر اینکه توجه کاربران اینترنت هر روز محدودتر میشود، برای جلبتوجه خوانندگان از ابتدا تا انتهای مقاله کار سختی در پیش دارید. برای اینکه بتوانید این کار را انجام دهید، بدانید که هر جمله، کلمه، عبارت و حتی نقطهگذاری باید چیزی را به مفهومی که قصد انتقال آن را دارید اضافه کند.
شاید استفاده از این ترفند مفید باشد که نسخه اولیه نوشتهتان را با صدای بلند بخوانید. اگر حس کردید که نوشتهتان خیلی کند پیش میرود و یا اینکه خودتان با صدای خودتان خوابتان گرفت، مطمئناً نیازمند این خواهید بود که متن را بازنویسی کرده و قسمتهای غیر اصلی را حذف کنید. گاهی اوقات نیز پیش میآید که حس کنید پیشنویستان کامل نیست. در این صورت برای روشن کردن افکارتان و تقویت استدلالهایتان باید قسمتهای لازم را به نوشته اضافه کنید.
تا جایی که امکان دارد جملات را کوتاه کنید
در رابطه با این نکته یک راهنمایی وجود دارد که بتوانید تصمیم بگیرید چه زمانی و چه جملههای بلندی را کوتاه کنید.
آیا درحال خواندن یک جمله چشمتان برق میزند؟ آیا در هنگام خواندن یک جمله با صدای بلند در انتهای جمله دیگر نفس کم میآورید؟ آیا تعداد صفات و قیدهایی که در جمله به چشم میخورد زیاد است؟ یا اینکه کلماتی در جمله به چشم میخورد که کمک به مفهوم نمیخورد؟
اگر هر کدام از اینها اتفاق افتاد لازم است که جمله را کوتاه کنید. جمله جدیدتان نباید به لحاظ مفهومی چیزی از جمله قبلی کم داشته باشد بلکه باید در فرمی مختصرتر نمود پیدا کند.
از کلمات ساده و در عین حال دقیق استفاده کنید
آیا میدانید در متن انگلیسی با استفاده از کلیدهای Shift + F٧ میتوانید مترادفهای سادهتری برای کلمات مختلف پیدا کنید؟ به یاد داشته باشید خوانندگان از این متنفرند که در طول خواندن مقاله مدام با کلمات و اصطلاحات پیچیده روبرو شوند. نهتنها استفاده زیاد از این دست کلمات کام خواننده را تلخ میکند، بلکه باعث میشود ظاهر نوشتههای شما سختخوان نیز جلوه کند.
اگر از کلمات و اصطلاحات عجیب استفاده میکنید تا باهوش به نظر برسید، باید بگویم سعیتان بر این باشد که با استفاده از کلمات سادهتر معقول به نظر برسید.
با مقایسهها بازی کنید
وبلاگ نویسی مثل دوستیابی است. تنها کافی نیست که شما یک تأثیر قدرتمند در دیدار اول گذاشته باشید، بلکه باید استانداردهای لازم را هربار و همیشه رعایت کنید. باید جوری نشان دهید که شما فردی هستید که برای خوانندگانتان ارزش قائلید و به ایشان متعهد هستید.
مطلبی که نوشتهاید را منحصربهفرد کنید (حتی اگر ایدهتان منحصربهفرد نباشد)
بگذارید با این واقعیت روبرویتان کنم که حدود ۱۰۰ درصد ایدههای پستهای وبلاگی بسیار آسان بوده و با یک جستجو سریع در گوگل میتوانید مطالب بیشمار دیگری را که درباره آن موضوع نوشتهشده است را پیدا کنید. حال اینکه یک نویسنده محتوا در این سناریو چه کاره است؟ پاسخ بسیار ساده است.
از زاویهای جدید به موضوع نگاه کنید
بهطور مثال اگر موضوعی با عنوان « پنج دلیل برای اینکه بهصورت فریلنس کار کنید » نوشته شده است، شما باید موضوعی با عنوان « ۲۰ دلیل برای اینکه فریلنس کار نکنیم » را انتخاب کنید و یا اینکه « پنج دلیل دیگر برای کار فریلنس» . در واقع شما به جنبهای از موضوعی بپردازید که قبلاً پرداخته نشده و هیچ مخاطبی تا کنون با این دیدگاه به همان موضوع ثابت نگاه نکرده است.
با یک نتیجهگیری کار را پایان ببرید
در نهایت شما مقدمه و بدنه کار را نوشتهاید. حال زمان آن رسیده که نتیجهگیری را بنویسید. شاید نوشتن نتیجهگیری حتی از نوشتن مقدمه هم سختتر باشد. شاید راحتترین کار برای فرار از این موقعیت این باشد که یک خلاصه از تمام نکاتی که در طول مقاله عنوان شده است را بنویسید. در واقع این کار کسلکنندهای است که بیشتر نویسندگان وبلاگ انجام میدهند.
اما بجای آن میتوانید از یک سؤال تحریکآمیز دیگر برای انتها هم استفاده کرده یا دوباره بر روی موضوع کلیدی اصلیتان تأکید کنید و یا از خوانندگانتان بخواهید نکات گفتهشده را بکار برده و رعایت آن کوشا باشند.
نکاتی که گفته شد در صورت رعایت نوشته شما را جذابتر میکند، اما اینطور نیست که اگر یکی از این نکات استفاده نکنید مقاله شما فاقد اعتبار خواهد بود. خود بهعنوان نویسنده باید در نظر بگیرید که رعایت کدام یکی از این نکات میتواند به منحصربهفرد بودن و جذاب بودن نوشته شما کمک کرده و کاری کند که خواننده مجدداً به سایت شما برگردد.